همشهری آنلاین- علیالله سلیمی: هفته دفاع مقدس یادآور رشادتهای بینظیر دلاورانمردان و زنان غیوری است که با ایثار و از خودگذشتگی پاسدار مرزهای ایران اسلامی شدند و یاد و نامشان برای همیشه در تاریخ این سرزمین ماندگار شد. یکی از این دلاورمردان، امیر سرلشکر شهید «عباس دوران» است که با ۱۰۳ سورتی پرواز جنگی در دوران دفاع مقدس و همچنین حماسههای درخشان خصوصاً در عملیاتهای«مروارید» و «بغداد»، یکی از قهرمانان این دوران شناخته میشود. شهید دوران سحرگاه روز ۳۰ تیر سال ۱۳۶۱ در حالی که فرماندهی دسته پرواز را به عهده داشت، به پایتخت عراق حمله کرد و پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، هنگام بازگشت، هواپیمایش مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و بهرغم اینکه میتوانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، اما صاعقهوار خود و هواپیمایش را بر قلب بغداد کوبید و به اینترتیب مانع از برگزاری «اجلاس سران غیرمتعهدها» به ریاست صدام در بغداد شد. به تازگی کتاب«شبیه افسانهها» بر اساس روایتهایی از زندگی و رشادتهای شهید عباس دوران به قلم مجید ایزدی تالیف و از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. با ایزدی درباره شهید دوران گفتوگو کردهایم
- شما عنوان «شبیه افسانهها» را برای اثر خود که روایتهایی درباره خلبان سرلشکر شهید عباس دوران است، انتخاب کردهاید، این عنوان بیشتر به کدام یک از ویژگیهای خاص شهید دوران اشاره دارد؟
اصل نامگذاری این کتاب با عنوان«شبیه افسانهها»، از بیانات مقام معظم رهبری در مورد شهید دوران است که در بازدید از پایگاه هوایی همدان فرمودند: «اگر ماجرای شهید دوران را در کتابها خوانده بودیم یا امروز هرکس میخواند، احتمال میداد که افسانه باشد؛ اما ما آن را با چشم خودمان دیدیم؛ که اگر ندیده بودیم، میگفتیم افسانه است!» اما در فرع، در بسط این توصیف رهبر عزیز در مورد شهید دوران، می توان گفت شهید عباس دوران در طول دو سال حضورش در دوران دفاع مقدس چنان رشادتها و شجاعت هایی از خود نشان داده است که ما فقط در قصهها و افسانهها سراغ داریم و شنیدهایم، هر چند در طول دفاع مقدس چنین شخصیتهایی زیاد به ظهور رسیدند، اما عباس دوران یکی از شاخصهای دفاع مقدس ما در این زمینه است که می توان او را شبیه قهرمانان افسانهای کتابهای کهن نامید.
- شهید دوران به خاطر عملیات بزرگ بغداد و ناامن کردن اجلاسیه سران غیرمتعهدها در این شهر، نام ماندگاری در تاریخ دفاع مقدس است، بر اساس تحقیقات شما، این ماجرا چه شکلی بوده است؟
اول این توضیح لازم است که عباس دوران اگر برای آن مأموریت خاص انتخاب شد، نتیجه دو سال رشادتش از اولین روزهای جنگ تا آن زمان بود، چون مأموریت، مأموریتی خاص بود که همان طور که موفقیت این عملیات میتوانست معادلات نظامی و سیاسی را در جنگ به نفع ایران تغییر دهد که داد، شکست این عملیات و عدم موفقیت آن ضربه بیشتری به شرایط ایران در صحنه جنگ میزد و توان و قدرت پدافند عراق و همچین امنیت عراق را بیشتر به رخ جهان می کشید. بنابراین باید خلبانانی برای این مأموریت انتخاب میشدند که احتمال موفقیت عملیات را به بیشترین حد ممکن برسانند، هرچند احتمال بازگشت از این عملیات را فقط ۵ درصد اعلام کرده بودند. و همین هم شد و دو نفر از بهترین خلبانهای ایران برای این مأموریت انتخاب شدند، عباس دوران و مرحوم محمود اسکندری که تا آن زمان با انجام موفق سختترین و پیچیدهترین عملیاتها، جزو اسطورههای نیروی هوایی ایران بودند. نکته بعدی اینکه، این عملیات نظامی، پس از یک سلسله فعالیتهای ناموفق دیپلماتیک انجام شد، همان چیزی که اخیراً به عنوان ارتباط دیپلماسی و میدان مطرح میشود. ایران با توجه به اینکه میزبانی اجلاس غیرمتعهدها به بغداد داده شده بود، از چندین ماه قبل فعالیتهای دیپلماتیک خود را برای عدم برگزاری این اجلاس در بغداد در بین اعضا مطرح میکند که متاسفانه نتیجهای ندارد، در نهایت وزیر امور خارجه وقت، آقای علیاکبر ولایتی، نامهای را به ریاستجمهور وقت، آیتالله خامنهای، مینویسد و مطرح میکند: که اجلاس سران برای بغداد از خرمشهر کمتر نیست و میدانید که سرنوشت محل برگزاری اجلاس را یک حرکت نظامی میتواند روشن کند! به این ترتیب انجام یک عملیات نظامی برای لغو اجلاس سران غیرمتعهد روی میز فرماندهان جنگ قرار میگیرد، با توجه به بعد مسافت و زمان اندک امکان عملیات نفوذی و چریکی و تکاوری از زمین برای ناامن کردن بغداد وجود نداشت، بنابراین تمرکز به روی یک عملیات هوایی میرود. فرماندهان و طراحان عملیات نیروی هوایی، یک عملیات سنگین و پیچیده برای این منظور طراحی می کنند، اما در نهایت به سه فروند هواپیما راضی میشوند که در عمل فقط دو هواپیما به سمت بغداد پرواز می کند.
- موفقیتهای چندگانه این عملیات از بعد نظامی برای ایران چه بوده است؟
اولین موفقیت عبور موفق این دو جنگنده از پدافندهای چند لایه و رسیدن به روی سر بغداد و شکستن دیوار صوتی بوده است. جنگندههای ایران از مرز تا بغداد هم باید از جنگندههای مجهز عراق در آسمان عبور میکردند، هم از سه رینگ پدافند هوایی که اطراف بغداد کشیده شده و به روزترین موشکهای پدافند هوایی دنیا، سه دیوار آتش دور تا دور بغداد ایجاد کرده بودند باید عبور میکردند، که با توجه به آتش سنگینی که روی این دو هواپیما ریخته شد از این دیوارههای آتش عبور کرده و خود را روی سر بغداد رساندند. موفقیت دوم زمانی بود که دشمن نتواند حضور جنگندههای ایرانی را در حریم هوایی بغداد انکار یا سانسور کند. جنگندههای ایران در عملیات بغداد باید بعد از عبور از دیوار پدافندی، حضور خود را نشان میدادند. برای این کار ابتدا باید دیوار صوتی شهر بغداد را میشکستند تا خبرنگارانی که به دعوت بغداد برای پوشش خبری اجلاس آمده بودند متوجه حضور این جنگندهها میشدند، دوم محلی را مورد هدف قرار میدادند که رژیم بعثی نتوانند آن را انکار کنند و آن پالایشگاه بغداد بود که جنگندههای ایران با موفقیت آن را بمباران میکنند. با انفجار مخازن نفت دود سیاهی شهر بغداد را در بر میگیرد که تمام خبرنگاران داخلی و خارجی آن را مشاهده و تصویر برداری میکنند و رژیم بعث نمیتواند آن را انکار کند.
- جریان برگشت جنگندههای ایرانی از بغداد که با شهادت عباس دوران هم همراه بوده، چه تاثیری در نتیجه این عملیات داشته است؟
برگشت نیمی از جنگندهها و خلبانهای ایرانی باز هم موفقیت این عملیات محسوب میشود. از ایران دو جنگنده و چهار خلبان برای مأموریت بغداد اعزام شده بودند که در نهایت یک جنگنده به خاک ایران بر گشت. از چهار خلبان دو نفر به ایران برگشتند، یک نفر اسیر شد و عباس دوران هم به شهادت رسید. اگر عراق توانسته بود هر دو جنگنده ایران را سرنگون کند، میتوانست دست پری داشته باشد و از آن استفاده تبلیغاتی کند که ایرانیها به بغداد نفوذ کردند، اما در پدافند بغداد گرفتار و منهدم شدند. اینجا نقش خلبان مرحوم محمود اسکندری نمود پیدا میکند که با اینکه هم خودش هم کمک خلبانش مجروح میشوند و هم هواپیمایش مثل آبکش سوراخسوراخ شده، دوباره از رینگ هوایی بغداد عبور کرده و به سمت مرز برمیگردد. حتی در مسیر با توپ دماغه هواپیما یک مقر موتوری دشمن را شخم میزند و به سلامت در پایگاه هوایی همدان مینشیند و همین موفقیت عملیات شهید دوران در بغداد را کامل میکند.
- یکی از ویژگیهای عملیات بغداد، حرکت قابل تأمل شهید دوران در انجام یک عملیات استشهادی است که باعث لغو اجلاسیه سران غیرمتعهد در بغداد شد. در این باره توضیح میدهید؟
بله، یکی از ویژگیهای اصلی عملیات بغداد، عملیات استشهادی شهید دوران و کوبیدن هواپیمای در حال سوختنش به ساختمانی در بغداد است. شهید دوران از شب قبل عملیات که به عنوان لیدر عملیات، طرح عملیات را توضیح میدهد به کمک خلبانش آقای منصور کاظمیان سفارش میکند که در صورت هدف قرار گرفتن هواپیمایش، به تنهایی ایجکت کند و صندلی عباس را ایجکت نکند. عباس همان طور که در بین خلبانان نیروی هوایی ایران و رزمندگان ایران خلبان معروف و شناخته شده ای بود، در میان مزدوران بعثی هم شناخته شده بود، خودش میدانست که اگر زنده به دست دشمن بیفتد، از وجود او استفاده تبلیغاتی وسیع خواهد شد و به اسارت در آوردن مشهورترین خلبان ایران، یک پیروزی برای دشمن است. برای همین ترجیح میدهد که در صورتی که جنگنده او مورد اصابت قرار گیرد، در همان جنگنده به شهادت برسد. وقتی که در آسمان بغداد هواپیمای او با موشک پدافند هوایی مورد اصابت قرار میگیرد، کمک خلبان خود را به بیرون هواپیما ایجکت کرده و خودِ شهید دوران به تنهایی هواپیمای در حال سوختن را به ساختمانی در بغداد که ظاهراً هتل محل برگزاری اجلاس سران غیر متعهد بوده است میکوبد تا با شهادت خودش تمام هجمه تبلیغاتی صدام و عراق مبنی به امن بودن بغداد نقش بر آب شود. بزرگترین موفقیت این عملیات نظامی منحصر به فرد، لغو برگزاری اجلاسیه سران غیرمتعهد در بغداد و انتقال محل برگزاری به دهلینو در هند بوده است. در اهمیت اجلاسیه سران غیرمتعهد، همین بس که بعد از اجلاسیه سازمان ملل، بزرگترین مجمع جهانی است
- یکی از نقشآفرینیهای مهم شهید دوران در عملیات مروارید است، درباره حضور او در این عملیات بیشتر توضیح میدهید؟
شهید دوران در آغاز جنگ در پایگاه ششم شکاری بوشهر خدمت میکرد. با آغاز جنگ تحمیلی، امنیت خلیج فارس و همچنین تامین امنیت مرزهای آبی و مواجه با نیروی دریایی عراق به عهده این پایگاه قرار میگیرد. در این مقطع علاوه بر اینکه شهید دوران و همرزمانش با بمباران متوالی مواضع دشمن، حرکت دشمن به سمت مرزهای زمینی در خوزستان را کند میکنند، شروع به هدف قراردادن و انهدام ناوچههای نظامی دشمن بعثی هم میکنند. شهید دوران به همراه همرزمانش شهیدان علیرضا یاسینی و حسین خلعتبری و سایر خلبانان پایگاه ششم شکاری به مرور ناوچهها و اسکلههای دشمن را مورد هدف قرار میدهند و نهایتاً در عملیات مروارید پرونده نیروی دریایی عراق با زدن آخرین ناوچهها توسط شهید دوران و همرزمانش پیچیده میشود و عملاً عراق تا پایان جنگ نیروی دریایی نظامی در خلیج فارس نداشت.
- ماجرای بازگشت بقایای پیکر شهید خلبان عباس بعد از دو دهه به چه شکل بوده است؟
در سال ۸۱ موقعیتی برای تبادل شهدای ایران پیش میآید. عمده این شهدا که در این تبادل منتقل شدند شهدایی بودند که یا در دوران اسارت به شهادت رسیده بودند یا در قبرستانهای عراق تدفین شده بودند. در این تبادل پیکر شهید عباس دوران هم به ایران تحویل میشود و پس از ۲۰ سال چند تکه استخوان از این شهید به وطن بر میگردد و در زادگاهش شهر شیراز در مراسمی با شکوه دفن میشود.