همشهری آنلاین، شقایق عرفی نژاد: هادی مرزبان سال هاست متن های اکبر رادی را اجرا می کند. پلکان، آهسته با گل سرخ، هاملت با سالاد فصل، آمیز قلمدون و شب روی سنگفرش خیس از جمله نمایشنامه های رادی هستند که مرزبان روی صحنه برده و حالا هم باغ شب نمای ما را با متنی از اکبر رادی در حال اجرا دارد. باغ شب نمای ما داستان «قبله عالم» است که به اطرافیان، همسران و به ویژه ملیجک خود مشغول شده و از صدای اعتراضی که جانش را تهدید میکند، غافل شده است. ایرج راد و فرزانه کابلی که تقریبا در تمام نمایش های مرزبان حضور داشتهاند در این نمایش هم بازی میکنند و به جز آنها عباس توفیقی، فرشید صمدیپور، آیه قبادیان، سید حسامالدین قریشی، علی بیکی و سپیده آرمان بازیگران این نمایش هستند. در این گفت وگو هادی مرزبان از علاقه اش به متون ایرانی و از نمایش باغ شب نمای ما میگوید:
اولین اجرا چطور بود؟
من تجربه اجرا در نیاوران را نداشتم. استقبال بسیار خوبی داشتیم و سالن پر بود و تماشاگران با کار ارتباط برقرار کرده بودند و بچههای خودمان هم بسیار خوب کارشان را انجام دادند. خوشحالم از اجرایی که دیشب داشتیم.
شما این نمایش را بیشتر از بیست سال پیش هم اجرا کرده بودید. چطور شد که دو باره آن را روی صحنه بردید؟
من این نمایش را بیست و پنج سال پیش اجرا کردم و چون رگههای طنز دارد، دوستش دارم. زمانی قرار بود آقای انتظامی نقش ناصرالدین شاه را بازی کند که نشد و خودش ایرج راد را پیشنهاد داد. آقای راد هم بسیار خوب کار کرده است. این نمایش یک کمدی تراژدی است و بخشهای طنز زیادی دارد و بخش تراژدی هم که همیشه در کارهای رادی میبینیم، در آن وجود دارد. این باعث میشود تماشاگر با هر سلیقهای راضی از سالن بیرون برود. من همیشه میگویم تماشاگر وقتی بیرون میرود باید حتما به یک سری سئوالات اجتماعیاش پاسخ داده شده باشد، اگر هم سئوالی ندارد، باید این سئوالها برایش ایجاد شود. این متن این خصیصه را دارد. به خصوص بخش طنزش برای من جذابیت زیادی داشت. من اعتقاد دارم در این شرایط مردم به خوشی و خنده احتیاج دارند. به همین این رگههای طنز برایم مهم بود.
این جنبه طنز متن در کار شما برجسته شده است؟
دقیقا. یکی بخشهای طنز و یکی هم به خصوص بخش مربوط به زنهای ناصرالدینشاه بیشتر پرداخت شده است. چون میدانید که ناصرالدین شاه ۸۲ زن داشته است. این بخشها برجسته شده است. مخصوصا داستان جیران که وقتی ناصرالدین شاه او را میبیند، به نظرم خود عشق است.
نسبت به اجرای قبلی، این اجرا چه تغییراتی کرده است؟
حدود بیست و پنج سال تغییر کرده است! مثلا از همین بخش عشق ناصرالدین شاه و جیران در اجرای قبلی خیلی ساده میگذشتیم. ولی در این اجرا بیشتر پرداخته شده است. قسمت درباریان و اعوان و انصار ناصرالدین شاه هم پررنگتر شده است. فکر میکنم به مسائل اجتماعی روز هم پرداخته ایم.
شما سالهاست که متنهای اکبر رادی را کار میکنید. دلیلش چیست؟
من همیشه شیفته ادبیات نمایشی و نویسندگان بزرگ خودمان بودهام. زمانی که دانشجو بودیم، برشت و پینتر و میلر و شکسپیر کار کردیم تا از بقیه عقب نمانیم. ولی همان زمان هم من به ادبیات و متنهای نمایشی ایرانی گرایش داشتم. حتی گهگاه میدیدم دانشجوهای همدوره خودم سبیل میجویدند و من را چپ چپ نگاه میکردند که چرا شیفته ادبیات خودمان هستم. حتی یادم است زمانی که لندن بودم در دانشگاه یکی از متنهای ساعدی را کار کردم. میخواهم بگویم ادبیات خودمان را ارجح میدانم و گله مند هستم که چرا دانشجویان و استادان نمایش به متون ایرانی نمیپردازند. به محض این که هواپیمایشان از فرودگاه بینالمللی پرواز میکند، انگار تمام هویتشان یادشان میرود و اسیر ایسمهای آن سوی آب میشوند. من نمیخواهم کسی را رد کنم. اصلا من چه کسی هستم که بخواهم ادبیات نمایشی غرب و جهان را زیر سئوال ببرم. اصلا تئاتر ما وارداتی است. ولی حرفم این است که اول باید خودمان را بشناسیم، ببنیم دوروبرمان چه داریم، به اینها بپردازیم و بعد برویم سراغ مرغ همسایه، هرچند که غاز باشد. ما نویسندگان بسیار بزرگی داریم. یادم است دو سه سال پیش من را برای سخنرانی در جلسهای در باره بیهقی دعوت کرده بودند. مجبور بودم تاریخ بیهقی را بخوانم تا پشتوانه داشته باشم. در همین تاریخ بیهقی ۴۲ متن نمایشی پیدا کردم. ما حافظ و مولانا و سعدی و کلیله و دمنه و فردوسی را داریم. باید اول به اینها بپردازیم. در تمام آثار من چه در زمان دانشجویی و چه بعد به دو مسئله پرداختهام. یکی فقر و یکی بی عدالتی. هیچ نمایشی از من نمیتوانید پیدا کنید که این دو مقوله در آن نباشد. من وقتی که با زنده یاد رادی و نوشتههای او آشنا شدم، دیدم بهترین محمل برای این است که حرفم را بزنم. چون در تمام آثار او هم فقر و بی عدالتی وجود دارد. یادم است در زمستان ۶۳ که نمایشنامه پلکان پی ریزی شد، من با رادی ملاقات کردم. بعد هم تمام آثار بزرگ ایشان را روی صحنه برده ام.
از حضور ایرج راد در این نمایش بگویید. شما در چند نمایش دیگر هم با او همکاری کرده اید.
ایرج راد سالهاست که با من کار میکند و در بیشتر نمایشهای من حضور داشته است. به خودش میگویم تو برکت کارهای من هستی. در این نمایش وقتی میخواستم از او دعوت کنم خیلیها به من گفتند خیلی عصا قورت داده است و مناسب کار طنز نیست. ولی او یک طنز قوی دارد که در این کار به خصوص خیلی برجسته شده است. امیدوارم بتوانیم سالهای بیشتری با هم کار کنیم. در مورد فرزانه کابلی هم همینطور است. این را به دلیل این که همسر من است، نمیگویم. او به طراحی حرکات موزون کار کمک میکند و هم بازی اش خوب است. در این نمایش هم نقش انیس الدوله را به بهترین شکل بازی میکند.
این کار را قرار بود در برج آزادی اجرا کنید. چه شد که در فرهنگسرای نیاوران اجرا رفتید؟
بله. قرار بود در برج آزادی اجرا کنیم. خیلی هم محبت کردند و خیلی از مسئولان برج آزادی متشکرم. ولی واقعیت این است که وقتی خودم عرض میدان آزادی را طی کردم دیدم در شب این رفت وآمد بسیار برای تماشاگر سخت است. هرچند پارکینگ هم دارد. ولی نگران تماشاگر بودم. من سالها پیش خانمچه و مهتابی را در همین برج آزادی روی صحنه برده بودم و دوست داشتم در فرهنگسرای نیاوران هم اجرا داشته باشم.
شما قصد داشتید نمایش نوبت دیوانگی را هم روی صحنه ببرید. وضعیت این نمایش چطور است؟
در حال آماده کردن مقدمات نمایش هستم. نوبت اجرا گرفتهام، بازیگران اصلی هم اعلام آمادگی کردهاند. از آذر ماه تمرینها را شروع میکنیم و در اردیبهشت یا خرداد سال آینده روی صحنه میبریم. چون کار سنگینی است و به سه ماه تمرین نیاز دارد.