13 شهریور 1403
32

دولت چهاردهم با عنوان دولت وفاق ملی شکل گرفت عده ­ای بر این عقیده هستند که دولت وفاق ملی باید اول فاصله­ اش را با مردم کم کند و عده­ ای دیگر معتقدند دولت وفاق ملی اول باید یک انسجام در داخل حاکمیت ایجاد کند ولی کمی عقبتر برگردیم و ببینیم از کی ما ، ما شدیم و آنها ، آنها شدند از کی دیگری سازی شروع شد و این دیگری برایمان پررنگ و وجوه تمایزمان تقویت شد.

الزامات وفاق ملی در سایه سار سوره بروج

از این رو نویسنده این یادداشت قصد دارد با واکاوی این موضوع در سوره مبارکه بروج به ریشه‌های پیدایش و آسیب‌های دیگری سازی های مهلک  پرداخته و الزامات وفاق ملی را از دل سوره بروج  تبیین نماید.

اصحاب اخدود

یکی از سوره‌هایی با محوریت این موضوع نازل شده است  سوره بروج است که در آن بر چسب زنندگان را مسببین خشونت و حتی قتل در جامعه قلمداد می نماید. دال مرکزی سوره آیه  قُتِلَ أَصْحَابُ الأخْدُودِ ﴿٤﴾ است

واژه اخدود جمع واژه خَدّ است یعنی کندن مستطیلی شکلی در زمین یا در هر چیز دیگری به عبارت دیگر وقتی یک زمین یکپارچه‌ای داشته باشیم و بخشی از زمین به هر دلیلی از بقیه جدا می‌شود و  کمی آن قسمت را گود می­شود تا  فروتر، پست‌تر و پایین‌تر از بقیه زمین نمایان شود.

مرحوم مصطفوی در کتاب التحقیق لغه القران می‌نویسد وقتی اخدود از روی این واژه ساخته می‌شود یک مفهوم مشخص کردن، متمایز کردن ویا کاملاً متفاوت نمایاندن را توصیف می‌کند. به نحوی که دیگر این قسمت فروتر، بخشی از زمین به حساب نمی‌آید این قسمت به خاطر منظوری جدا شده است لذا اخدود با کندن و پست کردن تمایز ایجاد می‌کند.

بنابراین می توان گفت اصحاب اخدود کسانی هستند که با رفتار خود سبب می شوند عده­ای از جامعه پست تر و فروتر به نظرآیند به نحوی که از بقیه جامعه جدا شده و یک دیگری پست قلمداد شوند.

هدف اخدود ایجاد شکاف، تفاوت پست‌تر است.  اصحاب اخدود سطح یکسان و یک دست جامعه را دچار یک شکافی می‌کنند یک کسانی را از این سطح که قبل از اخدود همه در روی آن خط قرار می‌گرفتند از بقیه آدم‌ها پایین‌تر می آورند و در گودالی قرار می دهند گروهی که در این حفره قرار می‌گیرند از بقیه با پستی با فرودستی با پایین بودن متمایز می شوند.

اصحاب اخدود با قتل در پیوند دائمی هستند اول از همه خودشان با آن مواجه هستند قتل در کمین این آدم‌های دیگری ساز است از سوی دیگر نفس این کار خود قتل و ترور شخصیت و هویت است و منجر به قتل واقعی هم می‌شود.

حال ببینیم افرادی که این خد را ایجاد می‌کنند چگونه و به چه نحوی این کار را انجام می دهند؟ بافت سوره به ما خواهد گفت: وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلا أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿٨﴾

این واژه بسیار مهم است بهتر است روی این واژه تحلیل جدی داشته باشیم واژه نَقَمُوا بنا بر تعریف مرحوم مصطفوی ترکیب دو چیز است و آن اصطلاح کراهت و مؤاخذه است که  واژه نَقَمُوا را می‌سازد.

اول اصحاب اخدود با کریه کردن افراد تولید اخدود می‌کنند و با مؤاخذه یعنی نشان دادن عیب و به رخ طرف کشیدن آنرا نمایان می سازند هر چقدر کراهت (ناصوابی، عیبجویی، بدگویی و بدبینی) را سنگین‌تر، مؤاخذه شدیدتر می‌شود تولید کراهت زمینه‌سازی برای مؤاخذه شدیدتر می‌شود با تولید کراهت فرد کریه شده است تا من بتوانم یقه‌اش را بگیرم کریه نباشد نمی توان او را مواخذه کرد.  

برگردیم به ابتدای سوره آسمان یک عالمه ستاره دارد می‌درخشد که کاملاً با هم متفاوت هستند ولی بروز و ظهور دارند آسمان یک مدل فکری است خدا می‌خواهد ذهن تو آسمانی شود بتواند همه ستارگان کم نور و پرنور و بزرگ و کوچک را در خود جای دهد و به خاطر کم نوری ستاره‌ای او را شماتت نکنید تو بدرخش تو با تمام وجودت بدرخش ولی کاری به کم نوری، دوری و نزدیکی دیگر ستاره ها نداشته باش همه سر جای خودش است چرا تاریکی را مسخره می‌کنی اون تاریک است که تو در آن بدرخشی در مدل فکری آسمانی بروج و تمایز است ولی در اخدود نَقَمُوا و فَتَنُوا

در تحلیل واژه اخدود، دیگری سازی به واسطه نَقَمُوا، تخطئه کردن، نکوهش کردن، پایین‌تر از بقیه نشان دادن عملی می‌شود چه با منطق کمونیستی، چه کاپیتالیستی، چه مسلمانی و یا هر مکتب فکری دیگری فرقی نمی‌کند چه در خانه، چه در خانواده و چه در محیط کارچه در یک کشور و یا در دنیا به هر دلیلی چه به خاطر اعتقادات،  پوشش، سبک زندگی، سبک حکمرانی و... هیچ تفاوتی نمی کند.

توقف اخدود و شروع وفاق

ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا

خداوند متعال  وسط خطاهای بزرگ از جمله فساد فی الارض، زنا و قتل و... باب توبه را مطرح ساخته است و اینجا نیز برای خطای بزرگ اصحاب اخدود و با وجود حدود و مجازاتی که برای آن در نظر گرفته شده است بعد از توبه خدا ماجرا تمام تلقی می کند. ولی  چرا تمام می‌شود؟ چون اولین خطر تمام نکردن این ماجرا می‌تواند دوباره دیگری سازی‌های جدیدی را به دنبال داشته باشد لذا مجازات اصالت ندارد بلکه اولا انسان اصالت دارد و بعد توقف اخدود سازی بنابراین همیشه در توبه باز است اگر تمرکز روی مجازات اصحاب اخدود گذاشته شود و به هر نحوی پی اصحاب اخدود گرفته شود پی اتفاقی که افتاده است آن وقت قربانیان اصحاب اخدود به دیگری سازان جدیدی بسیار حرفه‌ای‌تر و مدرن‌تر تبدیل می‌شوند .

بازگشت مطرح است انسان اصالت دارد اینکه چه کرده است در مرحله بعدی است پشیمان از هر کاری کرده است به خاطر این کار نباید اصحاب اخدود جدیدی شویم چرا که پدیده پدیده کشنده‌ای است .

در مورد ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا  دو دیدگاه وجود دارد دیدگاه اول اینکه وقتی هر کسی فتنه ایجاد کند او را شایسته عذاب جهنم و عذاب حریق می‌داند و اگر فتنه کرد آنگاه عذاب این دیدگاه تراز قرآن نیست تراز قرآن ثم لم یتوبو است بسیار مهم است تفاوت در این است که ثم لم یتوبو را  به عنوان یک اصل نمی‌فهمیم اگر کسی جرمی را مرتکب شده درباره مجازاتش هیچ بازنگری هیچ تردیدی نمی‌کنیم چرا داریم مجازات می‌کنیم چون جرم آنگاه مجازات یک اصل است 

سیستم برای ما اهمیت اساسی دارد قاعده مهم است ولی در قرآن اصل انسان است و هر جور به انسان فکر کنیم انسان از هر قاعده مهمتر است.  هر وقت هر چیزی اهمیتش از انسان بیشتر شود به خشونت منجر می‌شود

راهکار اصلی وفاق

غفور را می‌شناسیم ولی ودود لغت ناآشنایی است یک سطح ضعیفی از دوست داشتن است. به نظر می رسد شاید نتوان در یک وضعیت اخدود فرد دیگری را دوست داشته باشیم اما می‌شود با ود با او رفتار کرد اگر سوال بپرسیم از سوره که یک راه حل مسئله اصحاب اخدود چیست در خانواده، محیط کار ، جامعه جهانی چطور می‌شود از اصحاب اخدود ایمن باشیم . باید گفت وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ

بعد از عمل صالح یک خط سیری می‌دهد و آن معنای ود است روشی که بتوان آثار اخدود را در جامعه از بین برد احترام و آداب نگه داشتن اصحاب  اخدود پرهیز از هر چیزی که نشان دهد بیزاری و عداوت نداشته باشد.

راه حل اصلی و کلیدی ود است در وضعیت دیگری سازی قربانیان اخدود برای حل و فصل ماجرا و جمع کردن بساط دیگری سازی، لعن پراکنی، توهین پراکنی با ود و عمل صالح بر مبنای غفران، گذشت را در پیش گیرند.


https://hirna.ir