همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: جلال آلاحمد از نویسندگان تأثیرگذار پیش از انقلاب بود که اندیشههایش سهم قابل توجهی در پیروزی انقلاب داشت. عبدالعلی دستغیب، تنها دوست بازمانده اوست که طی سالهای اخیر در شیراز زندگی میکند. او درباره جلال میگوید: «هویدا علاقه داشت با روشنفکران و نویسندگان ارتباط برقرار کند و به اصطلاح پز روشنفکری خودش را حفظ کند اما جلال آلاحمد همواره تعاملهای با او و دیگر مسئولان بلندپایه رژیم پهلوی را رد میکرد.»
دستغیب که به تازگی کتاب «رویارویی خورشید و ماه» را منتشر کرده است، درباره جلال گفت: «جلال آلاحمد و ابراهیم گلستان در دهه ۴۰ عضو حزب توده بودند اما ابراهیم گلستان خیلی زود به کنه پوسیده بودن تئوریهای حزب توده و سردمدارانشان در ایران پی برد و انشعاب کرد. چند نفر دیگر به همراه جلال هم بودند که راه خودشان را در همین مسیر ادامه دادند.»
منتقد آثار احمد شاملو، آلاحمد و احمد محمود ادامه داد: «صادق چوبک معمولاً به دیدار هویدا میرفت و با او رابطه خوبی داشت اما هدایت او را به همین دلیل سرزنش میکرد. هدایت روی تصویر رضاشاه روی اسکناسهای دوران پهلوی شاخ میکشید و پولهای چوبک را هم به زور میگرفت و روی آنها هم شاخ میگذاشت. چوبک معمولاً به دعوتهای دربار و درباریان پاسخ مثبت میداد.»
وی افزود: «جلال آلاحمد هر بار که به دعوت مسئولان بلند پایه به همراه دیگر روشنفکران بود، وارد جدل میشد. او بیکله، پردل و جرأت و باشهامت بود.»
دستغیب تأکید کرد: «بهترین داستانهای جلال آلاحمد از نظر من «نفرین زمین» است. او معمولاً در داستانهایی که از تجربههای شخصیاش در مدرسه بهره میبرد، داستانهای بهتری مینوشته است. نثر او نثری عصبی بود و پر از واژههای مهجور. از جلال آلاحمد همچنین مقالههای متعددی به جای مانده که نشان از تبحر او در نوشتن مقاله دارد.»
تنها دوست بازمانده جلال توضیح داد: «جلال آلاحمد در دهه ۴۰ خیلی دوست داشت که روشنفکران و نویسندگان شیراز را ببیند. در همان دهه او را به شیراز دعوت کردم و به همراه سیمین دانشور به شهر ما آمد. جلال مورد استقبال اهل ادبیات قرار گفت و جریانهای ادبی شیراز برایش جذاب بود.»
دستغیب در پایان یادآوری کرد: «جلال سرپرشوری داشت. مخالف سرسخت حکومت پهلوی بود. به همین دلیل هیچگاه در اعماق وجدانش نمیپذیرفت که به دعوت مقامهایی مانند هویدا پاسخ مثبت دهد. حتی یکبار که ساعدی و او پیش هویدا رفتند، او در آن جمع صدایش را بالا برد و سر هویدا داد کشید.»
جلال آلاحمد، نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی یکی از پایهگذاران کانون نویسندگان ایران پیش از انقلاب بود. این نهاد به یکی از نهادهای مستقل مخالفت با پهلوی تبدیل شد.