به گزارش همشهری آنلاین، فیلم سینمایی «باغ کیانوش» ازجمله آثار اقتباسی سینمای ایران است که از کتابی با همین عنوان نوشته علیاصغر عزتیپاک برای گروه سنی نوجوان ساخته شده است. این فیلم معمایی نخستین بار سال گذشته در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و تحسین مخاطبان و منتقدان سینما را به همراه داشت.
در خلاصه داستان «باغ کیانوش» که مخاطبان را به دنیای مرموز و پُرچالش نوجوانی دعوت میکند، آمده است: «روز عروسی در روستا، خبر عجیبی به گوش بچهها میرسد؛ در باغ کیانوش، درختانی شبیه به موز دیده شده است. بچهها تصمیم میگیرند برای به دست آوردن آن، با یکدیگر مسابقه بدهند، غافل از اینکه باغ نفرین شده کیانوش، تلهای بزرگتر برای آنها پهن کرده است …»
به بهانه اکران عمومی این فیلم میزگردی با حضور رضا کشاورز حداد کارگردان، محمدجواد موحد تهیهکننده، محمد عبدی مدیر جلوههای ویژه، امیرعلی صحرایی، امیرمحمد صحرایی و رونیکا بهرامزاده بازیگران نوجوان و کودک فیلم برگزار شد.
در قسمت اول این نشست با اشاره به روند تولید فیلم «باغ کیانوش» درباره لزوم توجه به ویژگیهای شخصیتی نوجوانان در تولید فیلم برای این گروه سنی صحبت شد.
در شرایط امروز سینمای ایران ساخت فیلم کودک و نوجوان یک ریسک بزرگ محسوب میشود. لطفاً در ابتدا بفرمایید که چطور به فکر ساخت فیلم برای نوجوانان با یک کارگردان فیلماولی افتادید؟
محمدجواد موحد: همانطور که میدانید باشگاه فیلم سوره مساله کشف استعدادهای جوان و رساندن آنها به مرحله تولید حرفهای را دارد. ما سال ۱۴۰۱ سریال «تازه وارد» را تولید کردیم که یک سریال اپیزودیک بود و هشت کارگردان مختلف داشت. یکی از اپیزودهای آن سریال را آقای رضا کشاورز حداد ساخته بودند که تم نوجوانانه جدی داشت. آقای کشاورز حداد از سال ۹۸ به صورت کامل جزو فیلمسازان باشگاه فیلم سوره شد و پیش از آن نیز چند فیلم کوتاه و نماهنگ ساخته بود. باتوجه به این عقبه ما برای ساخت «باغ کیانوش» هم تصمیم گرفتیم باهم همکاری کنیم.
دلیل اینکه ما ساخت فیلم برای گروه سنی نوجوان را انتخاب کردیم این بود که کارگردان ما مخاطب نوجوان را میشناخت و بلد بود با لحنی متفاوت برای نوجوانان فیلم بسازد. درواقع ما این شناخت را در تیزرها و فیلمها از ایشان به دست آورده بودیم. یک دلیل دیگر این بود که ما چندسالی بود که در باشگاه فیلم سوره قصد داشتیم تولید کودک و نوجوان را به صورت جدی و مفصل آغاز کنیم. در حوزه فیلم کوتاه ما آثار کودک و نوجوان زیاد داریم و اکنون نیز سعی داریم یکی از بالهای باشگاه فیلم سوره به صورت جدی به سمت تولیدات کودک و نوجوان برود. اکنون یک سریال کودک نیز برای گروه سنی ۶ تا ۱۰ سال داریم که در روز شصتم فیلمبرداری است. درواقع میخواهیم که این مسیر در ساخت فیلم و سریال در باشگاه به صورت دائمی باشد نه موقت. در انتخاب کارگردانان نیز سعی داریم امکان ویژهای برای بچههایی که میتوانند برای کودک و نوجوان فیلم بسازند، درنظر بگیریم.
دلیل اینکه برای ساخت فیلم از کتاب «باغ کیانوش» اقتباس کردید، چه بود؟
موحد: من و آقای کشاورز خیلی باهم کلنجار رفتیم که به قصه خوبی برسیم. ابتدا چند تله فیلم نوشتیم، یک سریال و یک فیلم سینمایی هم نوشتیم که کودک و نوجوان نبود. هردوی ما تصمیم رفتیم که سراغ آن فیلم نرویم. همین روند ادامه داشت تا زمانی که من به یاد آوردم که چند سال پیش در باشگاه فیلم سوره کتابی داشتیم به نام «باغ کیانوش» که یک طرح ۱۰ صفحهای هم از آن نوشته بودیم. من این کتاب را به رضا کشاورز حداد پیشنهاد کردم و پروژه فیلم «باغ کیانوش» از همانجا رسماً آغاز شد.
رضا کشاورز حداد: در ابتدا میخواهم بگویم که من با ارگانها و موسسات مختلفی کار کردهام اما باشگاه فیلم سوره علی رغم اینکه دائماً به ژانر کودک نوجوان بی رحمی میشود، هرگز از فعالیت در این حوزه ناامید نشده است و هم اکنون یکی از سردمداران این ژانر است.
منظورتان از بیمهری چیست؟
کشاورز حداد: در حوزه فیلم کودک و نوجوان مسئولان و برخی افراد قول و وعدههای خوبی میدهند اما به هیچکدام از آنها عمل نمیکنند. به طور مثال در زمان جشنواره فیلم فجر برخی فیلم «باغ کیانوش» را میدیدند و کلی نقد مثبت مینوشتند اما زمان اکران پشت ما را خالی کردند. درواقع افراد کلی شعار میدهند اما اتفاقی که باید رخ نمیدهد. کارگردانان این ژانر نیز همه افراد محجوبی هستند و نسبت به وضع موجود اعتراض نمیکنند. همین مدیران نمیتوانند درباره سینمای اجتماعی همین حرفها را راحت بزنند زیرا کارگردانان این گونه سینمایی به آنها اعتراض میکنند.
اگر بخواهم درباره روند شکلگیری «باغ کیانوش» توضیح بدهم باید بگویم که در واقع شروع این فیلم با تاسیس باشگاه فیلم سوره آغاز شده بود بدین صورت که از همان ابتدا یکسری آزمون و خطا در این زمینه صورت گرفت تا ما اکنون به اینجا برسیم. در همین راستا فیلم «بیست و یک روز بعد» ساخته شد. تعدادی کارگردان در آنجا پرورش پیدا کردند که این فضا را بلد بودند، خود من هم از حسین دارابی، احسان ثقفی خیلی آموختم. در ادامه فیلمهای کوتاهی ساخته شد تا ما اکنون به تجربه «باغ کیانوش» رسیدیم.
برای نگارش فیلمنامه چه روندی را طی کردید و چقدر به داستان کتاب وفادار بودید؟
کشاورز حداد: زمانی که من کتاب «باغ کیانوش» را خواندم به این خط داستانی رسیدم که تعدادی بچه در دهه شصت زمانی که همه اهالی روستا در عروسی هستند، میخواهند به باغ مرموز کیانوش دستبرد بزنند. زمانی که آنها وارد باغ میشوند یک خلبان عراقی نیز همانجا ایجکت میکند. این موقعیت که براساس واقعیت است به قدری برایم جذاب بود که متوجه شدم حول محور آن میتوان کلی ایده پردازی کرد. تقریباً مرحله نگارش فیلمنامه این کار تا پایان پستولید نیز ادامه داشت. درواقع ما هر روز سر ضبط بازنویسی فیلمنامه داشتیم و در پس تولید نیز برخی دیالوگها و نریشن ها تغییر میکرد.
پرداختن به ژانر نوجوان مسالهای است که خیلی در سینمای ما نادیده گرفته میشود و شاید بیشترین استقبال از فیلمهای کودک است که به کیفیت این آثار نیز نقد بسیاری میتوان وارد کرد. درواقع شناخت نوجوانان امروزی کار بسیار سختی شده است زیرا در عصر تکنولوژی زندگی میکنند و با بچههای دهههای گذشته کاملاً متفاوت هستند. یک چالش دیگر برای تولید اثر این است که ما همه گروه سنی نوجوانان را در یک دسته قرار میدهیم یعنی از بچه ۱۰ ساله تا ۲۰ ساله را نوجوان به حساب میآوریم درحالی که آنها در هر سنی دغدغه خاص خودشان را دارند. خودتان در باشگاه فیلم سوره قصد دارید که برای چه رده سنی فیلم تولید کنید؟ و سوال دوم اینکه در ساخت «باغ کیانوش» با خود نوجوانان درباره دغدغه و نگاه آنها صحبت کردید یا اینکه صرفاً چون سوژه و داستان جذاب بود سراغ ساخت فیلم رفتید؟
موحد: به عقیده من سینمای کودک و نوجوان راه نجات اصل سینما است. این حرف را من براساس زیست شخصی خودم مطرح کردم. به این دلیل که وقتی ۸ - ۹ سالم بود برای تماشای فیلم «کلاه قرمزی» آقای ایرج طهماسب به سینما رفتم و در آنجا برای اولین بار با نوعی خاص از تجربه حسی جمعی مواجه شدم که خیلی جذاب بود. اینکه همه افراد حواسشان به پرده سینما معطوف است و احساسات مشترکشان را بروز میدهند، برای من تجربه بسیار جالبی بود. درواقع از آن زمان به بعد فیلم و سینما نیز به سبد فرهنگی من اضافه شد.
در ۱۰ سال اخیر توجهها به سینمای کودک و نوجوان بیشتر شده است اما به نظرم نگاه غلطی وجود دارد که سینمای کودک و نوجوان را کنار هم میچسبانیم درحالی که سینمای کودک با سینمای نوجوان متفاوت است و در کل کودک با نوجوان نگاه، لحن و مساله متفاوتی دارندکشاورز حداد: این حس برای من با فیلم «تارزن و تارزان» شکل گرفت.
موحد: امروزه در بهترین حالت ممکن فیلمهای ما ۵ میلیون مخاطب دارد که نسبت به جمعیت کل کشور عدد پایینی است. سینما سروصدای کاذبی دارد اما واقعیت این است که فیلم در سبد فرهنگی خانوادههای ما قرار ندارد. اگر بخواهیم روزی مخاطبان سینما به ۴۰ - ۵۰ درصد جامعه برسد راهکار ما این است که برای کودک و نوجوان فیلم بسازیم زیرا کودکان این تجربه شیرین را در سالن سینما تجربه میکنند و وقتی بزرگ شدند و مادر و پدر بچهای شدند به صورت ناخودآگاه سینما را در سبد فرهنگی خانوادهشان قرار میدهند. البته در ۱۰ سال اخیر توجهها به سینمای کودک و نوجوان بیشتر شده است اما به نظرم نگاه غلطی وجود دارد که سینمای کودک و نوجوان را کنار هم میچسبانیم درحالی که سینمای کودک با سینمای نوجوان متفاوت است و در کل کودک با نوجوان نگاه، لحن و مساله متفاوتی دارند.
در ۱۰ سال اخیر انیمیشنها، فیلمها و سریالهای ما بیشتر مخصوص کودکان بوده اند و برای نوجوان کاری نکرده اند. قشر ۱۵ - ۱۶ ساله ما مدت هاست که دیگر با سینمای ایران کاری ندارند و با سریالهای کرهای، ترکی، هالیوودی، روسیهای و آمریکای شرقی اوقات فراغتشان را پر میکنند. یکی از معضلات ما این است که وقتی به بچهها میگوییم «باغ کیانوش» برای کودک و نوجوان است باتوجه به ذهنیتی که نسبت به کارهای دیگر دارند، این حرف را نمیپذیرند. مثلاً انیمیشن «ببعی قهرمان» بسیار کار باکیفیتی است اما مناسب کودکان زیر ۸ سال است. با توجه به این حرفها برای من بسیار مهم بود که فیلمی مخصوص نوجوان بسازیم. به یاد دارم که پیش از آغاز فیلمبرداری رضا فیلمنامه را به چند نوجوان داد تا بخوانند و ببیند که حالشان با این قصه چطور است. همچنین فیلمنامه را به چند معلم دوره متوسطه اول دادیم تا بخوانند و نظرشان را بگویند. بچههای «کدومو» نیز فیلم را دیدند و گفتند که این اثر مناسب افراد بالای ۱۱ سال است. سریالی هم که اکنون درحال تولید هستیم برایمان مهم بود برای بازه سنی ۶ تا ۱۰ سال باشد.
رضا کشاورز حداد: مساله مهم ما در «باغ کیانوش» این بود که میخواستیم یک قصه در دهه شصت را برای نوجوان امروز روایت کنیم و دکور سخت و پیچیدهای هم داشتیم. من زمانی که مشغول نوشتن فیلمنامه بودم با مخاطب هدف خودم در جاهای مختلف مانند بچههای روستا، بچههای شهر و … ارتباط میگرفتم و قصه را برایشان روایت میکردم تا واکنش آنها را ببینم. جلوتر که رفتیم برای کاراکترهای فیلم یک فیلمنامه کوتاه طراحی کردم تا ببینم وقتی بازیگران کودک و نوجوان فیلمنامه شخصیت خودشان را میخوانند حالشان چطور است. همچنین من زمان فیلمبرداری به واکنش بازیگران کودک هم در موقعیتهای مختلف توجه میکردم. به طور مثال در صحنهای همه کنار آتش نشسته بودیم و من به رونیکا گفتم باید در این صحنه بخندی. او به من گفت که اصلاً خنده دارد نیست. من هم وقتی با خودم فکر کردم متوجه شدم آن موقعیت واقعاً برای این گروه سنی خنده دار نیست و از فیلم حذف شد. عوامل فیلم هم فضای فانتزی کار را درک میکردند. مثلاً خود محمد عبدی در موقعیتهای مختلف به من ایده میداد.
آقای عبدی شما هم درباره همکاری با این پروژه و طراحی جلوههای بصری فیلم توضیح دهید.
محمد عبدی: آقای برادران به من پیشنهاد کردند که با پروژه «باغ کیانوش» که یک فیلم فانتزی است، همکاری کنم. من پیشتر کار جلوههای ویژه فیلم «دیو و ماه پیشونی» ساخته حسین قناعت را برعهده داشتم و آن پروژه هم خیلی دیده شد. ما پروژه «باغ کیانوش» را شروع کردیم البته شاتهای این فیلم هم خیلی فانتزی نبودند و به صورت رئال کار شدند. مخصوصاً بخشی که در ابتدای فیلم مار را نشان میدهیم همچنین تصاویر گرگها درانتهای فیلم بسیار برای ما چالش برانگیز بود.
«باغ کیانوش» باتوجه به زحمتهای زیادی که برایش کشیدیم اصلاً در بخش مسابقه و سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر حضور نداشت درحالی که حداقل حقی که ما داشتیم نامزد شدن در بخش جلوههای ویژه بود. به عقیده من در جشنوارهها داورانی که این بخش را داوری میکنند، تخصص این کار را ندارند و آثار خیلی سطحی بررسی میشوندتاکنون در سینمای بلند ایران چنین اتفاقاتی رخ نداده بود که یک حیوان را با جلوههای ویژه نشان دهند، شاید این اتفاق در حد یک شات عبوری در موشن وجود داشت درحالی که گرگ در «باغ کیانوش» یک کاراکتر بود و ما به وضوح آن را میدیدیم. به طور مثال یک سکانس پلان داشتیم که خیلی برای ما چالش برانگیز بود و میخواستیم که در ابتدای روزهای فیلمبرداری آن صحنه را فیلمبرداری کنیم تا در استودیو وقت زیادی داشته باشیم. باتوجه به چالشهای زمان فیلمبرداری آن شات حدود ۲۰ روز مانده به جشنواره فیلم فجر به دست ما رسید. برخی قسمتها را مجبور شدیم که به هنرمندان خارجی بدهیم تا کار کنند زیرا در ایام جشنواره همه هنرمندان مشغول پروژههای خودشان بودند درنتیجه ما بخشهایی از قسمت انیمیشن کار و ساخت گرگ را به هنرمندان خارجی دادیم اما کار اصلی را تیم ما انجام دادند.
میخواستم به نکتهای درباره داوری بخش فنی فیلمها در جشنوارههای مختلف اشاره کنم؛ ما یک تیم نوپا هستیم و نیاز به حمایت و دیده شدن داریم. مخصوصاً کار ما فعالیت بسیار گرانی است. نیازی نیست که کسی ما را به صورت مستقیم حمایت کند بلکه همین جشنوارهها و داوریها باعث میشوند که کارهای ما دیده شوند و پروژههای بیشتری پیشنهاد بدهند. «باغ کیانوش» باتوجه به زحمتهای زیادی که برایش کشیدیم اصلاً در بخش مسابقه و سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر حضور نداشت درحالی که حداقل حقی که ما داشتیم نامزد شدن در بخش جلوههای ویژه بود. به عقیده من در جشنوارهها داورانی که این بخش را داوری میکنند، تخصص این کار را ندارند و آثار خیلی سطحی بررسی میشوند.
موحد: بچههایی که کار کودک و نوجوان میکنند در حوزه تخصصی شان زحمت میکشند و دوست دارند کارشان در جشنوارهها داوری و دیده شود. ما در جشنواره فیلم فجر و جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان اصفهان جایزه دستاورد فنی و هنری دریافت کردیم. برای من سوال است که چطور جایزه دستاورد فنی و هنری را به فیلمی میدهید که در بخش مسابقه و سودای سیمرغ آن فیلم را راه ندادید؟ فارغ از فیلم «باغ کیانوش» یکی دو اثر فیلماولی دیگر نیز در جشنواره فیلم فجر در حقشان اجحاف شد و از این تصمیم لطمه دیدند. نباید به همین راحتی زحمت برخی دوستان فنی نادیده گرفته شود.
من اکنون این حرفها را میگویم که پس از «باغ کیانوش» نیز ما درباره کلیت سینمای کودک و نوجوان هم حرف بزنیم. مثلاً بررسی کنیم که چرا آقای طهماسب دیگر مدتهاست که فیلم سینمایی نمیسازد؟ چرا آقای جبلی دیگر کار نمیکند؟ چرا حلقه فعالان حوزه کودک و نوجوان تا این حد محدود و کم شده است؟
چند نوجوان دهه شصتی برای دزدیدن میوه به باغی در همدان دستبرد میزنند و ... | سکانسهایی از این فیلم را ببینید