یکی از بدترین ویژگیهای سیاستمداران اسیر کلیشه شدن آنها است. سیاستمدار حاذق هیچگاه هیچ پدیدهای را ذاتاً تهدیدآمیز یا مطلقاً فرصتآفرین نمیبیند. بلکه هر پدیدهای را همزمان واجد ظرفیتهای تهدیدآمیز یا فرصتزا میداند و نحوه رفتار و واکنش خود را عامل تعیینکننده در تبدیل تهدید به فرصت و برعکس میداند. در واقع، سیاستمداران کارکشته و فعال، در برابر پدیدههای بیرونی منفعل نیستند و به کنشگری خود در ایجاد ظرفیتهای جدید باور دارند.
به گزارش خبرآنلاین، روزنامه هم میهن نوشت: انتخاب ترامپ بهعنوان رئیسجمهور جدید آمریکا از پدیدههایی است که میتواند مشمول کلیشههای رایج شود و آمدن او را برای ایران شر مطلق تحلیل کنند. بهویژه با تجربه حضور اول او در کاخسفید که با خروج از برجام و تشدید تحریمها و ترور سردار سلیمانی همراه بود، چنین برداشت و تحلیلی دور از انتظار نیست.
آنچه که گفته شد به این معنا نیست که هیچ تنشی با ترامپ پیش نخواهد آمد بلکه به این معناست که رسیدن به این نقطه ناشی از خواست و عملکرد ما یا اسیر شدن در کلیشهها و پیشداوریهای موجود نباشد. خیلی از این کلیشهها به دلایل گوناگون نادرست هستند. یا بر حسب تغییر شرایط موضوعیت خود را از دست میدهند و بنابراین، دلیلی ندارد که آنها را مبنای رفتار خود قرار داد.
سیاست باید منعطف باشد. اگر متصلب باشد، احتمال شکست آن بیشتر میشود؛ چون طرف مقابل دست سیاستمدار متصلب را پیشاپیش خوانده است. این امر موجب افزایش هزینههای سیاست میشود و ریسک آن را بالا میبرد. فقدان انعطافپذیری موجب کور شدن سرچشمههای خلاقیت میشود و گزینههای پیشروی سیاستمدار را کاهش میدهد.
بدون شک از همین امروز و با آمدن ترامپ همه سیاستمداران جهانی به دنبال این خواهند بود که شناخت خود از او و سیاستهایش را بهروز کنند و با استفاده از انعطافپذیری خود از این موقعیت به سود منافع ملی کشور خود سود ببرند. ما نیز نباید مستثنا از این قاعده باشیم.
حتی اگر در اظهارات دیپلماتیک مدعی شویم که حضور هر نامزدی در کاخسفید برای ما فرقی ندارد. فرق دارد؛ نهفقط برای ما، بلکه برای اغلب کشورها فرق دارد؛ آنچه مهم است، کیفیت و کمیت این تفاوتها است.
23302