پس از دوری 4 ساله، دونالد ترامپ حالا در قامت چهل و هفتمین رئیسجمهور ایالات متحده امریکا به کاخ سفید برمیگردد.
به گزارش خبرآنلاین ،روزنامه ایران نوشت: او در 2016 توانسته بود با غلبه بر هیلاری کلینتون نامزد دموکراتها کلید ورود به کاخ ریاستجمهوری امریکا را تصاحب کند، اما نتوانست مثل اغلب رؤسای جمهور امریکا دولتش را برای یک دوره چهار ساله دیگر تضمین کند و در نوامبر 2020، با قبول شکست در برابر حزب دموکرات، کلید کاخ سفید را تحویل جو بایدن، سیاستمدار پرحاشیه دموکرات داد. باتوجه به کارنامه رئیسجمهور جدید امریکا در ارتباط با ایران، به نظر میرسد ایران با اتخاذ تمهیدات و پیریزی برنامههایی برای مقابله با سیاستهای خصمانه امریکا به استقبال ریاستجمهوری دونالد ترامپ رفته است.
سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران
در سالهای اخیر، «تحریمها» همواره مهمترین ابزار ایالات متحده علیه کشورهای مختلفی بوده که مخالف سیاستهای جهانی امریکا و شرکای اروپاییاش بودند و جالب آنکه در مقایسه دموکراتها و جمهوریخواهان، این دموکراتها بودند که بیش از رقبای سنتی خود دست به اعمال تحریم علیه کشورهای غیرهمسو با امریکا زدهاند. با این حال، پس از پیروزی ترامپ در اواخر سال 2016، دولت امریکا رویکرد تهاجمیتری را در اعمال تحریمها، بویژه علیه ایران اتخاذ کرد.طبق آمار موجود، دولت ترامپ ۳۶۲ بار در بین سالهای 2017 تا 2024، 362 بار فهرست تحریمها علیه کشورهایی از جمله ایران، کره شمالی و ونزوئلا را بهروزرسانی کرد. تشدید تحریم بر صنایع نفتی، سیستم بانکی و توان نظامی ایران و البته ایجاد اختلال در معاملات بینالمللی و اقتصادی ایران با کشورهای مختلف با هدف انزوای تهران، سیاستهای ضدایرانی ترامپ بود که به عنوان «فشار حداکثری» پیگیری شد. بهطوری که در سال 98، صادرات نفت ایران به کمتر از یک میلیون بشکه در روز رسید.
دونالد ترامپ همچنین در سال ۲۰۱۸ با ناقص خواندن برجام و با هدف اعمال محدودیتهای بیشتر بر برنامه صلحآمیز هستهای ایران، گسترش دامنه توافق برای پوشش موشکهای بالستیک ایران و همچنین دیگر فعالیتهای منطقهای کشورمان از این توافق خارج شد.
تمرکز برای تصاحب فرصتهای اقتصادی ایران
سرمایهگذاری و تمرکز برای تصاحب فرصتهای اقتصادی ایران در راستای تکمیل کارزار فشار حداکثری و انزوای تهران در عرصه تجارت بینالمللی هم دیگر برنامه ترامپ برای ایران بود.
دولت ترامپ به موازات تشدید تحریمها، برای تصاحب فرصتها و ظرفیتهای اقتصادی ایران هم دست به کار شد. ترانزیت، گاز، برق و محصولات پتروشیمی، حوزههایی بودند که دولت امریکا در دوران ریاستجمهوری ترامپ به آنها ورود کرد.
پروژه اتصال بنادر شرقی دریای خزر به سمت بنادر دریای سیاه به موازات مسیر ایران، ایجاد کریدور شمالی-جنوبی میان کشورهای آسیای میانه در موازات با کریدور شمالی-جنوبی ایران، طراحی مسیر لاجورد در موازات کریدور شرقی-غربی ایران و کریدور «آیمِک»، از جمله طرحهایی بودند که با حمایت دولت امریکا و در برخی موارد با شراکت مستقیم شرکتهای امریکایی و با هدف دورزدن ایران پیریزی شدند.
راهاندازی خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند که به خط لوله «تاپی» معروف شده نیز در دوران ریاست جمهوری ترامپ و با عاملیت شرکت نفتی امریکایی یونوکال پیگیری میشد.
از سرگیری پروژه خط لوله ترانسخزر که برای اولینبار در سال ۱۹۹۶ و با حمایت ایالات متحده امریکا و پیشنهاد این کشور عنوان شده بود، دیگر اقدام امریکاییها در دور زدن ایران در معادلات بینالمللی بود. هرچند با وجود مخالفت شدید ایران و روسیه این توافق تا حدود زیادی دور از ذهن و بعید به نظر میرسد.
پیشنهاد و حمایت از طرح مسیرهای جایگزین انتقال انرژی به منظور کاهش ظرفیت ترانزیتی ایران در تنگه هرمز و مقابله با اقتدار ایران در خلیج فارس را نیز باید به طرحهای ضدایرانی امریکا در آسیا اضافه کرد.
سنگاندازی در روابط همسایگی
سنگاندازی در روابط اقتصادی ایران با همسایگان خود از جمله افغانستان و عراق را هم باید به فهرست بلند طرحهای اقتصادی امریکا برای منزوی کردن ایران اضافه کرد. در همین رابطه میتوان به شکلگیری مسیرهای موازی صادرات برق در منطقه اشاره کرد.
ایران با ۹۳ هزار مگاوات ظرفیت منصوبه یکی از کشورهای بزرگ تولیدکننده برق در منطقه است. همین موضوع باعث شده تا در سالهای گذشته شاهد تلاش امریکا برای جلوگیری از صادرات برق به همسایگان شرقی و غربیمان باشیم.
به طور مثال، دولت امریکا پس از خروج از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال دوباره تحریمها علیه بخشهای مختلف اقتصاد ایران از جمله صنعت نفت و گاز همواره عراق را برای قطع وابستگی به برق و گاز ایران تحت فشار گذاشته است. این فشارها از زمان ترامپ آغاز شد و در زمان ریاست جمهوری بایدن هم ادامه یافت. در همین رابطه ایالات متحده از عراق خواسته تا ضمن تلاش برای یافتن جایگزینی برای گاز ایران، سرمایهگذاری در بخش برق و گاز این کشور را تسریع کند. بخشی از این فشارها در اواخر سال 1401 جواب داد و در نتیجه شرکت امریکایی جنرال الکتریک در قالب قراردادی ۵ ساله مراقبت و بهسازی تمامی تجهیزات تولید برق، بهینهسازی و تأسیس نیروگاههای برق جدید را در عراق برعهده گرفت.
شرایط مثل قبل نیست
دونالد ترامپ با چنین کارنامهای بار دیگر وارد کاخ سفید خواهد شد. طبیعتاً مقابله با ایران و از سرگیری یا تشدید اقداماتی که انجام داده بود، یکی از مهمترین برنامههایش در آسیا خواهد بود. اما شرایط امروز بسیار متفاوتتر از سالهای 2017 تا 2021 است. درحالی که با خروج امریکا از برجام، اقتصاد ایران صدمات قابل توجهی دید و فشار حداکثری ترامپ هم بر این صدمات افزود. تهران سالهای گذشته را وقف ایجاد تمهیدات و برنامههایی برای خنثیسازی طرحهای ضدایرانی کرده و میتوان امیدوار بود که برخلاف دوره قبل ریاستجمهوری ترامپ، خبری از ضربهپذیری اقتصاد و انزوای ایران نخواهد بود.
بدون شک یکی از مهمترین مصادیق بیاثر کردن تحریمها و طرحهای آتی رئیسجمهور امریکا، فعال کردن فرصتهای اقتصادی کشور در تعامل با همسایگان است. اجرای راهبرد بیاثر کردن تحریمها نیازمند فعالیت هوشمند در روابط خارجی اقتصادی به منظور استفاده حداکثری از فرصتهای اقتصادی به وجود آمده در تعاملات منطقهای است؛ موضوعی که در دولت سیزدهم پیگیری و منتهی به خنثیسازی طرحهای ترانزیتی غرب برای منطقه شد و مهمتر از آن، دستگاه دیپلماسی دولت چهاردهم بهخوبی آن را درک کرده و سفرهای متعدد وزیر امور خارجه کشورمان به کشورهای منطقه و رایزنی با همتایان خارجیاش، بیانگر این موضوع است. همچنین طبق تأکید رئیسجمهور کشورمان، ایران به دنبال استفاده حداکثری از ظرفیت همکاریهای بینالمللی از جمله سازمان همکاری شانگهای و گروه اقتصادی بریکس است.
باتوجه به چنین تجربیاتی است که فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت روز گذشته، پس از برگزاری جلسه هیأت دولت به جمع خبرنگاران آمد و در واکنش به نتایج انتخابات ریاستجمهوری امریکا تأکید کرد: برای ایران فرقی نمیکند چه کسی در ایالات متحده رئیسجمهور شود، چون برنامهریزیهای دولت از قبل انجام شده و همچنین با توجه به تحریمهای کشور طی دهههای گذشته، ایران آبدیده شده و نگران رأی آوردن مجدد ترامپ نیست.
23302